هزینه ی عشق..................

 

شبی پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد . مادر ک در حال آشپزی بود ، با صدای بلند نوشته ی درون کاغذ را خواند .
صورت حساب!!
کوتاه کردن چمن باغچه 5000 تنومان
بیرون بردن زباله 2000 تومان
مراقبت از برادر کوچکم 5000 تومان
نمره خوبی ک در ریاضی گرفتم 3000 تومان
جمع بدهی شما ب من 15000 تومان!
مادر نگاهی ب چشمان پسرش انداخت ، سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورت حساب نوشت :
بابت 9 ماه بارداری .......... هیچ
بابت تمام شبهایی ک پایت نشستم ........ هیچ
تمام زحماتی ک برای بزرگ شدنت کشیدم ......... هیچ
بابت غذا و نظافت و اسباب بازی هایت ............ هیچ
اگر همه ی اینها را جم کنی خواهی دید هزینه عشق من ب تو .......... هیچ است.....
وقتی پسر بچه آنها را خواند ، چشمانش پر از اشک شد ، در حالی ک ب چشمان مادرش نگاه میکرد گفت :
مامان ، دوست دارم !!!!
آنگاه در زیر صورت حساب نوشت :
قبلا بطور کامل پرداخت شده است..........
تقدیم ب همه ی مادرها


نظرات شما عزیزان:

ارسلان
ساعت3:52---6 بهمن 1392
سلام من تازه خوندم.فوق العاده عالی بود.پرداخت شد.
جواب : س ارسلان ممنون ارسلان جان تو وبلاگ نداری که بیام بهت سر بزنم؟؟؟


khale vache
ساعت15:48---2 بهمن 1392
salam

kheili ghalat emlaii dari abola

baade az homa lisanse ha baiide
جواب : س پسرخاله باشه چشم تمام سعیمو میکنم که دیگه غلط املایی نداشته باشم ممنون


آرمیتا
ساعت15:34---2 بهمن 1392
با اینکه قدیمی بود ولی خیلی خوب بود! تا به یاد بعضی هامون بیاره که داریم چیکار میکنیم .... با پدرو مادرمون..... واقعا ما چجوری داریم جواب محبتاشون رو میدیم؟
جواب: س آرمیتا قبلن به محمد گفتم که میدونستم قدیمیه ، ولی شرایطو دیدم که باید این مطلبو بزارم!!! که شاید تنها برا خودمم یادآوری بشه!! واقعا ما داریم با محبتشون چکار میکنیم و چگونه جوابشونو میدیم !!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


محمد
ساعت8:21---30 دی 1392
(س محمد ممنون خودم میتونستم قدیمیه)

می تونستی یا میدونستی؟؟؟
جواب: س محمد ممنون ازینکه همیشه سر میزنی. ببخشید ، اشتب نوشتم!!! چون تند مینویسم ، زیاد دقت نمیکنم!!! سعی میکنم ازین ب بعد بیشتر دقت کنم-


رضا
ساعت16:21---29 دی 1392
سلام دادا

منو نشناختی جواب نظراتمو ندادی؟

یا حریف من؟

یا به خاطر مساوی کردن بازی دیروز عصبانی هستی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جواب : س رضا برعکس!! خوب شناختمت ! گفتم بزارم سر فرصت جوابتو بدم!!! ن عصبانی هم نبودم!!!! فقط خیلی دو تیم کسل کننده بازی کردن


محمد
ساعت14:33---29 دی 1392
سلام

جالب بود اما فوق العاده قدیمی بود یه فکری به حال مطالب خودت بکن
جواب: س محمد ممنون خودم میتونستم قدیمیه!!! گفتم بزارم تا ما دوباره یادمون بیاد!!!ک مادرامون چکارا برامون کردن!! شاید بعضی هامون فراموش کرده باشیم!!!!


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 29 دی 1392برچسب:مادر،عشق،پسربچه،زحمت, | 12:27 | نویسنده : ارشیا |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • حسابدار مجرب