من عاشقش هستم!!!!
حتما بخونید -
مطمان باشید ضرر نکرده اید ، وگرنه هر چی میخاین بهم بگید!!!
 
وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو “داداشی” صدا می کرد .

به اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .

آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت:”متشکرم”.

میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم .

من عاشقشم . اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .

تلفن زنگ زد .خودش بود . گریه می کرد. دوستش قلبش رو شکسته بود.

از من خواست که برم پیشش. نمیخواست تنها باشه. من هم اینکار رو کردم. وقتی کنارش نشسته بودم.

تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه.

بعد از ۲ ساعت دیدن فیلم و خوردن ۳ بسته چیپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت :”متشکرم ” .

روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت :”قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد” .

من با کسی قرار نداشتم.

ترم گذشته ما به هم قول داده بودیم که اگه زمانی هیچکدوممون برای مراسمی پارتنر نداشتیم با هم دیگه باشیم

درست مثل یه “خواهر و برادر” . ما هم با هم به جشن رفتیم. جشن به پایان رسید .

من پشت سر اون ، کنار در خروجی ، ایستاده بودم ، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زیبا و اون چشمان همچون کریستالش بود.

آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمی کرد و من این رو میدونستم ، به من گفت :”متشکرم ، شب خیلی خوبی داشتیم ” .

یه روز گذشت ، سپس یک هفته ، یک سال … قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصیلی فرا رسید

من به اون نگاه می کردم که درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگیره

میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهی نمی کرد ، و من اینو میدونستم

قبل از اینکه خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصیلی

با وقار خاص و آروم گفت تو بهترین داداشی دنیا هستی ، متشکرم.

میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم .

من عاشقشم . اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .

نشستم روی صندلی ، صندلی ساقدوش ، اون دختره حالا داره ازدواج میکنه

من دیدم که “بله” رو گفت و وارد زندگی جدیدی شد.

با مرد دیگه ای ازدواج کرد. من میخواستم که عشقش متعلق به من باشه.

اما اون اینطوری فکر نمی کرد و من اینو میدونستم

اما قبل از اینکه بره رو به من کرد و گفت ” تو اومدی ؟ متشکرم”

سالهای خیلی زیادی گذشت ...

به تابوتی نگاه میکنم که دختری که من رو داداشی خودش میدونست توی اون خوابیده

فقط دوستان دوران تحصیلش دور تابوت هستند

یه نفر داره دفتر خاطراتش رو میخونه

دختری که در دوران تحصیل اون رو نوشته

این چیزی هست که اون نوشته بود:

” تمام توجهم به اون بود.

آرزو میکردم که عشقش برای من باشه.

اما اون توجهی به این موضوع نداشت و من اینو میدونستم.

من میخواستم بهش بگم ، میخواستم که بدونه که نمی خوام فقط برای من یه داداشی باشه.

من عاشقش هستم.

اما …. من خجالتی ام … نمی‌دونم … همیشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره. ….

ای کاش این کار رو کرده بودم ……………..”



نظرات شما عزیزان:

khal vache
ساعت12:54---7 اسفند 1392
ma k hanooz bache iim

to fekre khodet bash
جواب : س پسرخاله باشه - چشم


محمد
ساعت21:36---26 بهمن 1392
ببخشید اگه موضوع استقلاله پس چرا اینجور پست ها رو میذاری؟؟؟؟
جواب : س محمد چون مطالب درباره استقلال کمه ، در کنارش داستانهای جالب هم میزارم ممنون


zahra
ساعت18:35---26 بهمن 1392
نهههههههههههههههههههه
جواب: س زهرا خانم چی شده!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ممنون


یه دیوووووونه
ساعت20:41---24 بهمن 1392
سلام...

وای دارمدیوووونهمیشم خیلی خیلی قشنگه دلم داره از توسینه میاد بیرون به همه دوستام گفتم بیانبخونن و واسه داداشی ما نظر بذارن.بیچاره هردو شون.می تو ...بای...
جواب : س ممنون که اومدی و نظر گذاشتی، خوشحالمون کردی قابلتونو نداشت فقط مواظب خودتون باشین که دیوونه نشین!!! ممنون از تبلیغاتتون همیشه سر بزنید و نظر بزارید ممنون می تو


آرمیتا
ساعت19:50---22 بهمن 1392
بنظرم....تعیین حق دیگران برامون خیلی سنگینه..... بهتره ما زندگیمونو بکنیم و این کارا رو بسپاریم به خدا ..... اون اوستا کریم خوب میدونه که چه حقی رو به چه کسی بده.....

یاحق
جواب : س آرمیتا چی بگم!!! حرف حساب ، جواب نداره!!! ما نمیتونیم بسنجیم چی حقه و چی باطل!!! ممنون می تو


آرمیتا
ساعت19:44---22 بهمن 1392
سلام.... من با تو از سیاست حرف بزنم؟؟

به یکی بگو که نشناستت ...... هر چی بگم میگی درسته..... این که نشد حرف......

بعضی از دوستام میگن..... نزن از این حرفا...... لو میدنت..... ولی من آب از سرم گذشته..... حرفی جز حقیقت هم نمیزنم..... یه عده میبینن و سکوت میکنن(مثل تو) .... یه عده هم جوش میارن(مثل من).....

قبلا چیزی از سیاست نمیدونستم..... و تازه دارم میفهمم که تو جامعمون چی داره میگذره.....

رهبر عزیزمون گفت:رئیس جمهور منتخب رئیس جمهور همه است.... و منم این حرفو آویزه ی گوشم کردم ....

نمیخوام زیاده روی کنم ..... یاحق
جواب : س آرمیتا آره حرف بزن !!! وقتی حرفت درسته ، من چی بگم !!! الکی بگم درس نیس !!! من سکوت نمیکنم!!!! چیزی مشخصه و همه دارن میگن دیگه!!1 ممنون می تو


محمد
ساعت16:15---22 بهمن 1392
جدا از شوخی....

ارشیا جان وقتی وبلاگی راه میندازی که موضوعش اجتماعیه به خودی خود بحث میره توی سیاست .... حالا که فاطر بحث سیاسی نکرد اما دلیل نمیشه این طوری برخورد بشه

من به شخصه دوست ندارم توی محیطی باشم که کسی برام خط قرمز تعیین کنه و همینطور بخواد به شخصیتم تعرض کنه

اونقدر فهم دارم که چی بگم و چی نگم پس اگه میشه به عنوان مدیر وبلاگ به نظرات احترام بذار

اگر یه وقتی دیدی شخصی داره جناح بازی در میاره گوششو بکش
جواب : س محمد موضوع وبلاگ من اجتماعی نیس!! از اسم وبلاگ منم مشخصه که موضوعش درباره استقلاله !!! فاطر بحث سیاسی نکرد!!!!؟؟؟؟؟ این خط قرمز نیس . محیط بهتری هم هس که این حرفا زده بشه !!! کی تعرض کرد!!!!!!؟؟؟ من به همه نظرام احترام میزارم و تاییدشون میکنم و جوابشونو میدم - مگر اینکه ببینم داره کج میره ممنون می تو


محمد
ساعت16:03---22 بهمن 1392
فاط جان سلام

من نظرات سیاسی ارشیا رو توی وبلاگ نگاه نو دیدم در جواب پست ها میذاشت:

(پست قشنگی بود ....من باهات موافقم)

اینا نظرات سیاسیش بود:- ))
جواب : س محمد ممنون ازین همه لطفت نسبت به من وقتی چیزی درسته و همه دارن میگن ، من چی بگم یا باید همون حرفو تکرار کنم یا بگم درسته!! چیزی که همه دارن میبینن و لمسش میکنن ممنون می تو


حسین
ساعت11:42---22 بهمن 1392
سلام.

داداش یادته یه پست گذاشتی که گنجشکه با نوکش آب می برد؟

حالا اگه از تو پرسیدن که چه کردی چی جواب می دی؟؟؟می گی سکوت؟؟پذیرفتست؟
جواب : س حسین آره یادمه براچی سکوت!!؟ منم مثل اون کنجشک تمام تلاشمو میکردم ممنون می تو


فاطر
ساعت23:45---21 بهمن 1392
فکر فکردی من اینقدر پست شدم که براحتی به دیگران توهین کنم و بگم بیسواد. یک نکته بگم، حرفی که زدم نکته اخلاقی بود نه جدل سیاسی.

برادر عزیزم، خود من هم از جدال سیاسی بدم میاد ولی ما هم نمیتونم لال بشیم،کور بشیم، کر بشیم تا توهین بشیم، مورد ظلم قرار بگیریم. می تونیم؟

متأسفانه ما جایی که باید حرف بزنیم سکوت میکنیم و جایی که باید سکوت کنیم، حرف می زنیم.
جواب : س فاطر ن جانم - من هیچوقت چنین فکری نکردم چون خوب میشناسمت! متوجه بودم ، ولی با سیاست میخاستی متوجمون کنی. واقعا نمیتونیم ، ما هم باید حرف بزنیم ، وقایع ای که داره در جامعه ما اتفاق میفته - من هم خیلی کم درباره مسائل سیاسی صحبت میکنم - ما میتوبیم بحث های سیاسی رو تو وبلاگ نگاه نو انجام بدیم که نویسنده وبلاگ هم مشتاقتره و جوابهایی برا گفتن داره- من هم اونجا نظرات سیاسی خودمو میذارم - اینطوری بهتره بازم ممنون می تو


آرمیتا
ساعت16:07---21 بهمن 1392
سلام..... من خودم افراط در سیاست رو دوست ندارم ولی آخه کجا باید حرف زد؟!

تو مدرسه که..... اصلا حرفشو نزن.....

تو خونه که...... تو چیکار به این کارا داری.....

آخرش همین حرفا عقده میشه و تو گلوم میمونه ..... و بد موقع بیرون میاد.....

نمیشه حرف نزد..... نمیشه بی عدالتی رو دید و سکوت کرد..... بخدا نمیشه.....

بهت حق میدم ولی یکی باید بیاد و بگه باید کجا حرف دل رو خالی کرد..... که متاسفانه چنین آدمی پیدا نمیشه....

یاحق
جواب : س آرمیتا منم اصلا دوست ندارم زیاد درباره سیاست صحبت کنم - فقط جایی که الزامی باشه و اگه حرف نزنم کوتاهی کردم!! همه ماها همین هستیم !! نمیشه بی عدالتی رو دید و سکوت کرد، کاملا بهت حق میدم - اما اینجاهم جاش نیس - به بچه های دیگه وبلاگ نگاه نو رو پیشنهاد دادم !! تو هم بیا با خود من صحبت کن !! من مشکلی ندارم - اگه دوسداشته باشی ممنون می تو


فاطر
ساعت23:46---20 بهمن 1392
سلام. یک نظر من تأیید نشد، می ذارم به حساب اختلالات اینترنتی.

خلاصه بگم: از اینکه یک نفر به منتقدانش بگه بیسواد واقعا شرم آوره. می خوام بدونم آیا رئیس جمهور اخلاق گرای ما!! هم وقتی منتقدان مذاکرات ژنو رو بیسواد خوند، سرش رو راحت رو بالشت گذاشت و خوابید؟
جواب : س فاطر جان من تمام نظرهایی که برام میاد، تایید میکنم - حتما ارسال نشده بود - این دیگه واقعا آخرین باره که تذکر میدم - خاهشا حرف های سیاسی تو وبم نزنید - باور کن دور بعد نظرتتو تایید نمیکنم- خاهش کردم ممنون می تو


بی نشان
ساعت12:02---19 بهمن 1392
سلام بنظرم حق کسایی با دخترای مردم خیلی زود خودمونی میشن همینه دختر هیچکسی جای خاهر ادم نمیشه بنظرم حق پسره بود ک اینجوری ارزو ب دل بمونه

پسرک
ساعت1:14---19 بهمن 1392
سلام.

بیچاره داداشی به عشقش نرسید.
جواب : س آره بیچاره!!! پس مواظب خودت باش!! می تو


محمد
ساعت8:43---17 بهمن 1392
ارشیا حرف نزززززززن



ولی جدا از شوخی فکر نمیکردم آخرش اینجوری بشه

هیییییییییییییییی روزگار....
جواب : س محمد میگم یه چیزت هس و زن میخای!!! باز بگو نه!!! برا خودمم خیلی جالب بود می تو


فاطر
ساعت2:25---17 بهمن 1392
سلام.

چرا باید افراد بیسواد بیخود و بی جهت از این نوشته تعریف کنند؟
جواب : س فاطر چی!!!؟؟؟ افراد بیخودو بی سواد!!! ممنون ازین همه لطفت!!! درسته که دانشگاه دولتی درس خوندی، حالا نباید به ماها بیسواد بگی!!!!؟؟؟ اینکه رسمش نیست!!! می تو


آرمیتا
ساعت14:53---16 بهمن 1392
سلام.... داستان خیلی قشنگی بود..... احساساتی...... و ........

نکته این داستان هم این بود که خیلی زود دیر میشه..... وقتی هم که دیر شد پشیمونی سودی نداره.....

بازم میگم خیلی قشگ بود..... با احساساتم بازی کرد..... اشکمو درآورد......

ممنون بخاطر پست قشنگت

یاحق
جواب : سلام آرمیتا ممنون خیلی خیلی ممنون که همیشه بم سر میزنی و نظر میزاری!!! باید قدر فرصت ها رو بدونیم و هدر ندیم!!!! و اینکه بتونیم اگه کسی رو دوست داریم بهش بگیم ، تا اینکه بعدها پشیمون بشیمو غصه بخوریم می تو


khal vache
ساعت11:58---16 بهمن 1392
ey kash

pish miad dg
جواب : س پسرخاله چیشد!!؟؟؟ تو هم احساساتی شدی !!! یا اینکه تو هم عاشقی!!! بگو تا به خاله بگم برات آستین بالا بزنه !!! می تو


فاطر
ساعت1:34---16 بهمن 1392
سلام. متن رو خوندم و نمی خواستم نظری بدم،چون احساس کردم ارزش نظر دادن نداره. ولی گفتم نظر بدم و بنویسم که این متنت از نظر من بار مثبتی نداره.
جواب : س فاطر درسته - برا شما متاهل ها شاید هیچ بارمثبتی نداشته باشه ، ولی برا مجردها فرق فوکوله!!! خودم که خیلی ازین متن خوشم اومد و بارها خوندمش - برا همین تو وبم گذاشتم که شماهم بخونید - بازم ممنون می تو


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:دختره,عاشقش,خجالتی,داداشی, | 22:29 | نویسنده : ارشیا |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • حسابدار مجرب